۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

خواب‌هایم گم شده‌اند.

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

از کفش فروشی خوشم میاد. توش همه‌ی مردم ایستاده یا نشسته به دوردست‌ها خیره شدن. انگار که دارن مستقیما به سرزمینی نگاه می‌کنن که راحتی پاشون اونجاست.

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

یک روز یک آقای خرگوشی

رسید به یک بچه‌ی موشی

موشه پرید توی جوب

خرگوشه هم رفت زیر ماشین.

۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

آخه کجای دنیا انقدر باحاله که رهبر اپوزیسیونش بیاد بیانیه بده که راهپیمایی روز فلان ساعت فلان از فلان جا تا فلان جا برگزار نخواهد شد! ببینم چه می‌کنید!


۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

اصلا دوست ندارم افقهام همچین باز و بسته شن! دستکاری افق کلا اعصابم رو خورد می کنه.

۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

این روزها همش مثل این می‌مونه که دارم برای خودم جاهاز می‌خرم.