از ایام امتحان خوشم میاد. در مواقع عادی هر چی به ذهنت می گی خیلی خوب بیا این هم مصالح، این هم وقت، این هم حوصله ! حالا برو یه فکر خوب، یه ایده ی باحال پیدا کن بیار. می گه الآن می رم! و باز می نشینه و تمام روز آفتاب می گیره و مگس می پرونه! اما به محض اینکه می نشونیش پشت میز و می گی:
All right! That's it.
حالا باید بشینی این خزعبلات رو ببلعی! از کوچکترین فرصتی استفاده می کنه تا برات شیرین کاری کنه! هر چی ایده ی ناب تو دنیا هست برات می یاره و هر بار می پرسه: حالا که بچه ی خوبی بودم می شه دیگه اینها رو نخونم؟!
All right! That's it.
حالا باید بشینی این خزعبلات رو ببلعی! از کوچکترین فرصتی استفاده می کنه تا برات شیرین کاری کنه! هر چی ایده ی ناب تو دنیا هست برات می یاره و هر بار می پرسه: حالا که بچه ی خوبی بودم می شه دیگه اینها رو نخونم؟!