تازگی ها فهمیدم که من از خودم هیچ قالب خاصی ندارم. من فقط یه همبازی خوبم. با هر کسی اون بازی ای که دوست داره می کنم.
۱۳۸۷ خرداد ۱۰, جمعه
۱۳۸۷ خرداد ۵, یکشنبه
۱۳۸۷ خرداد ۴, شنبه
۱۳۸۷ خرداد ۳, جمعه
۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه
آدمهایی که قبل نیمه شب هشیاریشون رو از دست می دن از وجود یک زندگی دیگه کاملا بی خبرن. آدمهایی که تا به حال از سر بی کاری پیوستن شب به روز رو تماشا نکردن قدر معجزه ی فردا رو نمی دونن. دقیقا به همین دلیله که من وقتی می خوام دوست پیدا کنم به جای اینکه ازش بپرسم چه بازی هایی رو بیشتر دوست داره یا اینکه پروانه جمع می کنه یا نه؟ اول ازش می پرسم شبها چه ساعتی خوابت می بره؟
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۴, شنبه
نمی تونی هیچ وقت مطمئن باشی که اگه همیشه فرمون رو صاف نگه داری هرگز از مسیر خارج نمی شی اما اگه درهر لحظه فرمون رو در جهت جاده نگه داری حداقل می تونی امید وارباشی که ناغافل از مسیر خارج نمی شی. هر از چند گاهی یه آدمی پیدا می شه که همیشه فرمون رو اینطوری نگه می داره. نگاه کردن به چرخش، هرچقدر هم که چرخ خودت کج و کوله حرکت کنه باعث می شه امیدوار باشی که بالاخره امکان داره بشه کله معلق نشد. روزی که چرخ اون کله معلق بشه روزیه که می تونی بدون عذاب وجدان از روی چرخ پیاده بشی و خیلی ساده بگی من دیگه در این بازی کثیف شرکت نمی کنم. هر بلایی که دلتون می خواد سرم بیارین.
اشتراک در:
پستها (Atom)