شبا در تمام کوچه فقط چراغ منه که روشنه. با خودم فکر می کنم وقتی صدای پیس پیس جاروی اون مثل ملودی شب های من شده لابد چراغ روشن من هم مثل فانوس دریایی اون می مونه. حالا دیگه فقط مرض دیر خوابیدن نیست که باعث می شه هر شب تا اومدن اون بیدار باشم. من دیگه وظیفه دارم این فانوس رو شب روشن و صبح خاموش کنم .