۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

انقدر این کتاب چهره احمقه که اینا رو به جای اینکه فقط تو صفحش پست کنه یه فصل هم می فرسته رو دیوارم. حالا همه می خونن اینجا رو و من دیگه جرات ندارم پشت سر کسی غیبت کنم. همش هم وسوسه می شم که صفحه رو جمع کنم از این کتاب چهره اما هی می گم بعد یه عمری یه کم خفقان رو کم کردیم و چهار نفر اجازه دارن بیان یه نظری بدن. بعد اگه جمعش کنیم همه می فهمن چقدر دیکتاتوریم! نه که ندونن. زشته. خوبیت نداره علنا مطرح بشه. نمی خوایم ملت وارد بحث مشروعیت و مقبولیت بشن! فکر کن آدم تو وبلاگ خودش هم نتونه غیبت کنه!