۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

گیرم حالا یه دیکشنری هم ساختین که من به یه کلمه نگاه کردم و با خودم فکر کردم یعنی چی و همه‌ی معانیش بهم الهام شد! کجا می‌تونه جای بوی کاغذ کهنه‌ی چای خورده‌ی چرب و چیل دیکشنری قدیمی خودم رو بگیره؟ بویی که چنان به پوستش رفته و چنان منحصر به فرده که انگار بوی دونه دونه مولکول‌های دود چراغی باشه که من از اول دبستان تا حالا خوردم تا زبان یاد بگیرم.

تو زمانه‌ای که صنعتش تمام عزمش رو جمع کرده که حواس رو کاملا از کار بیاندازه، بی‌خود نیست که هنرش انگار فرم رو کلا پاک کرده و محتوای عریان رو به خوردت می ده.